میتوان گفت مشیت با ضرورت منطبق است.
به عقیدهٔ طماس وضع قوانین کشور باید با نظر اجماع مردم بشود، قیام بر دولت جابر جایز است، اما تخلف از امر دولت باید به وسیله و اجازهٔ اولیای دین باشد، یعنی روحانیت بر دولت نیز حاکم است، اما در مسائل دینی آزادی فکر و زبان جایز نیست و هرکس از مذهب حق بیرون رود، تعقیب کردنی بلکه کشتنی است.
از شرح تعلیمات طماس آکونیو به همین مختصر اکتفا میکنیم، چون در حقیقت تلفیقی است از فلسفهٔ ارسطو با اصول عقاید مسیحیت به وسیلهٔ اقتباساتی از افلاطون و افلاطونیان اخیر و اگوستین و جز در آنچه مربوط به خصوصیات مسیحیت است به فلسفهٔ ابوعلی سینا شباهت تام دارد. اهمیت وجود طماس در اینست که به مجاهدات او فلسفهٔ اسکولاستیک به اوج کمال خود رسید، و اروپائیان هم عاقبت دارای یک فلسفهٔ معقول تام و تمام شدند که نزدیک به چهارصد سال فلسفهٔ رسمی حوزههای علمی و دیانتی اروپا بوده، و هنوز هم میان جماعتی که مقید به اصول دیانت کاتولیک میباشند به اعتبار خود باقی است.
***
از دانشمندان آن عصر کسان دیگری که قابل ذکر میباشند، یکی «رجر بیکن»[۱] انگلیسی است که فضل و تبحری به کمال داشت، و در تحصیل علم استدلال و اقامهٔ برهان را کافی ندانسته به مشاهده و رجر بیکن تجربه اعتنای تام مینمود و باهمیت ریاضیات نیز به خوبی برخورده بود در طبیعیات معلومات تازه بدست آورده. و از پیشروان ترقیات علوم و مبتکرین راههای تازهٔ علمی به شمار میرود، آزادی رأی و استقلال فکر داشت، و گفتههای پیشینیان را حجت نمیدانست، و در مائهٔ سیزدهم رفتار و افکار دانشمندان مائهٔ شانزدهم و هفدهم داشت، ولیکن مردم آن زمانه شیوهٔ او را نمیپسندیدند، و مستعد استفاده از قریحهٔ او نبودند، بلکه چون از مذهب مختار تجاوز
- ↑ Roger Bacon