آنسلم در نزد کاتولیکها از اولیای دین است و لقب «پاک» به او دادهاند و او کسی است که تصریح کرده است که اول باید به حقایق دینی ایمان آورد، سپس آنها را تعقل نمود، اما میگوید: پس از ایمان تعقل هم لازم است، چون حقایق دینی با عقل مخالفت ندارد جز اینکه تا ایمان نباشد فهم نمیشود. بنا بر این، هم آنسلم بیشتر مصروف بحکمت الهی بوده است. برای سازگار کردن ایمان با عقل و مخصوصاً در اثبات وجود باری بسیار کوشیده است
مشرب فلسفی أو نزدیک به «اگوستین» است، چنان که او را «اگوستین دوم» لقب دادهاند، اما در امر آفرینش عقیدهای اظهار کرده است؛ میانهٔ وحدت وجود و ابداع، و میگوید: خداوند موجودات را از عدم به وجود آورده است، به این وجه که: نخست موجودات فقط در علم خدا بودهاند، و وجود نداشتهاند، تا وقتی که مشیت خدا بر این قرار گرفت که به آنها وجود خارجی بدهد، و نیز میگوید: صفات خداوند عین ذات او میباشد. خدا را نباید گفت کامل است بلکه او عین کمال است. و همچنین عادل نیست عدل است، حکم نیست حکمت است، مهربان نیست مهربانی است، موجود نیست وجود است، و صفات او همه یکی است و متعدد نیست.
یادگاری که از آنسلم مانده براهینی است که برای اثبات وجود باری آورده، و از همهٔ آنها پیداست که فکرش مشغول مثل افلاطونی است، از جمله آن دلایل اینکه: هر چه نیکو است بسبب آنست که براهین ذات باری بهرهای از نیکوئی دارد. پس، البته یک نیکوئی هست که نیکوئی مطلق است، و برتر از همهٔ موجودات نیکو است، و او همانست که خدا میگوئیم.
دلیل دیگر براینکه: وجود بطور کلی و مطلق یا یک علت دارد یا چند علت؟ اگر یک علت دارد همان خداست، و اگر چند علت دارد البته همهٔ آنها قوهای بر وجود دارند که در همه مشترک است، و همان قوه مبدأ وجود است.
دلیل دیگر اینکه، موجودات در درجات مختلف از کمال میباشند،