برگه:Sandbaadnaameh.pdf/۱۱

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
–۹–
  پر طاوس است بر وی بسته مرواریدتر شکل پروین است در وی رسته رنگ زعفران  
  از معانی اندرو پرگنده لختی گفته‌ام از ره فرهنگ و دانش وز ره سود و زیان  
  گر برو خُلق خداوند جهان فرمان دهد بنده اندر دانش از اندیشه بگدازم روان  

در پایان سدهٔ ششم هجری، خواجه بهاءالدین محمد بن علی بن محمد بن الحسن الظهیریالکاتب سمرقندی – صاحب دیوان رسائل سلطان طمغاج خاقان[۱] پادشاه ماوراءالنهر – ترجمهٔ سندبادنامه را، که نثری ساده و از حلیهٔ عبارت عاری بود، تهذیب و بزبان ادبی فصیح مزین بامثال و اخبار و آثار و اشعار پارسی و تازی تحریر و بمخدوم معظم خود تقدیم کرده است.

صاحب لباب‌الالباب، در ترجمهٔ شرف‌الواعظین شمس‌الدین محمد الدقائقی مروزی تحریر بختیارنامه و سندبادنامه را باو نسبت میدهد و مینویسد: «مدتی مدید در بخارا مقام داشت و در خیال این داعی آنست که وی را دیده است، چه در خاطر میگردد که در مسجد کوی «بالوی» که منسوبست باصحاب امام معظم و مقتدای اعظم (ابو عبدالله محمد بن ادریس) شافعی مطلبی علیه من‌الله الرحمة والرضوان تذکیر میگفت.» روان‌شاد شیخ محمد قزوینی بسیار مستعبد میدانست که دو تن در زمان واحد متصدی تهذیب و اصلاح یک کتاب گردند. زیرا که ظهیری و عوفی معاصر بوده‌اند و از طرف دیگر عوفی میگوید دقائقی را در بخارا دیده و در مجلس تذکیرش حاضر شده است. بدیهی است که در نسبت تحریر سندبادنامه بدقائقی سهو کرده است. – ولی داستان بختیارنامه که آن نیز از پهلوی ساسانی ترجمه شده، با اصلاح شمس‌الدین محمد دقائقی بچاپ رسیده و در دست است.


  1. رکن‌الدین قلج طمغاج ابراهیم بن الحسین ما قبل آخرین ملوک خانیهٔ ماوراءالنهر بوده و در حدود سنهٔ ۶۰۰ هجری قمری در گذشته است. محمد عوفی در ترجمهٔ او گوید: «پادشاهی بود که کمال حلمش خاک در دیدهٔ جبال راسخ میزد و با وقار او جرم زمین سبکسار مینمود، پیوسته مصحف نبشتی بخطی چون در منثور و بمجهولی دادی تا بفروختی و قوت خود از آن ساختی. در آن وقت که بر تخت سمرقند نشست از اطراف و جوانب فتنه‌ها برخاسته بود، امام شمس الدین ولوالجی او را رباعی گفت:
      شاهی که ازو شیر فلک را بیم است خسرو فر و رستم دل و جم تعظیم است  
      ای دیو ستم رو که سلیمان آمد ای آتش فتنه هین که ابراهیم است.»  
    تاجداران این سلسله را خاقانیه و ایلک خانیه و آل‌افراسیاب گویند. روزگار پادشاهی ایشان در ماوراءالنهر، پس از سپری کشتن دولت سامانیان و پیش از مغول نزدیک ۳۳۰ سال امتداد یافته است. – ماوراءالنهر کشور پهناور پست در غایت معموری و آبادانی: شرقیش فرغانه و کاشغر، غربیش خوارزم، شمالیش تاشکند و جنوبیش بلخ.