برگه:SalaamaanWaAbsaal.pdf/۵۷

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۵۷
 
۱۰۳۵  پیشوا کن عقل دین اندوز را مزرع فردا شناس امروز را  
  پیش از آن کآید بسر این کشت زار دولت جاوید را تخمی بکار  
  هر عمل دارد بعلمی احتیاج کوشش از دانش همی گیرد رواج  
  آنچه خود دانی روش می‌کن بر آن وآنچه نی می پرس از دانشوران  
  هر چه میگیری و بیرون میدهی بین که چون میگیری و چون میدهی  
۱۰۴۰  هر چه میگیری بحکم دین بگیر نی بحکم مدبر دین نا پذیر  
  هر کجا گیری بحکم دین فره آن فره را هم بحکم دین بده  
  کیسهٔ مظلوم را خالی مکن پایهٔ ظالم بآن عالی مکن  
  آن فتد در فاقه و فقر شگرف وین کند آنرا بفسق و ظلم صرف  
  عاقبت این شیوه گردد شیونت خم شود از بار هر دو گردنت  
۱۰۴۵  رو متاب از راههای مستقیم کاین بود دستور شاهان قدیم  
  او بدوزخ رفت و تو در پی مرو هیمهٔ دوزخ بسان وی مشو  
  جهد کن تا هر خطا و هر خلل گردد از عدلت بضدّ خود بدل  
  نی که از تو عدل گیرد رنگ ظلم خرد گردد جام عدل از سنگ ظلم  
  تو شبانی و رعیّت چون رمه در شبانی دور باش از دمدمه  
۱۰۵۰  در شبانی شیوهٔ دیگر مگیر وز شبانان قدر خود برتر مگیر  
  خود تو منصف شو چو نیکو مذهبان چیست اصل کار گلّه با شبان  
  باید اندر گلّه سرهنگان ترا بهر ضبط گلّه یکرنگان ترا  
  چون سگ گلّه ترا سر در کمند لیک سگ بر گرگ نی بر گوسفند  
  بر رمه باشد بلائی بس بزرگ چون سگ درّنده باشد یار گرگ  
۱۰۵۵  از وزیران نیست شاهان را گزیر لیک دانا و امین باید وزیر  
  داند احوال ممالک را تمام تا دهد بر صورت احسن نظام  
8