برگه:SalaamaanWaAbsaal.pdf/۱۴

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۱۴
 
  چون رسیدی میوهای سال نو خاطرش بودی بهر میوه گرو  
۲۲۰  سوی اهل خود بصد گونه حیل آمدی هم جیب از آن پر هم بغل  
  پیش ایشان ریختی آن را دلیر تا بخوردندی همه ز آن میوه سیر  
  بعد از آن گفتی که ای افتادگان بر فراش محنت و غم زادگان  
  گر فتد صد بار ازین میوه بچنگ جمله را این است طعم و بوی و رنگ  
  ترک آز و آرزومندی کنید طبع را مایل بخورسندی کنید  
۲۲۵  من چون خاکم زیر پای فقر پست بیش ازینم بر نمی آید زدست  

(در بیان آنکه امضای عزیمت بر ترک گناه در مشیّت حق است)

(سبحانه اگر امضا کند شکر باید کرد و الّا عذر باید آورد)

  توبه چون شیشه قضا آمد چو سنگ شیشه را با سنگ نبود تاب جنگ  
  چون قضا با توبه آید سازکار توبه را باشد بنائی استوار  
  ور نیاید سازکار او قضا خوش نباشد جز بحکم او رضا  
  توبه ده توبه شکن هر دو قضاست نسبت اینها بخود کردن خطاست  
۲۳۰  گر دهد توفیق توبه شکر گوی ور نه عاصی وار راه عذر پوی  
  توبه از ماضی پشیمان گشتن است وز معاصی حالیا بگذشتن است  
  عزم کردن کاندر استقبال هم بر معاصی باشدت اقبال کم  
  گر بفرض این عزم تو نآید درست کاختیار آن نه اندر دست تست  
  یکدم از اصلاح آن غافل مخسپ گر چه افتادی بگل در گل مخسپ  
۲۳۵  عزم میکن کز گنه باز ایستی جاودان با توبه دمساز ایستی  
  بو که فضل حق بره باز آردت یمن این عزم از گنه باز آردت