زناشوئی ﺍو میگذشت. و در ﺍین مدت قلیل، سالی یک چکیدهٔ فضل و معرفت بعدهٔ ابناء بشر ﺍفزوده بود. – زیرﺍ در ﺍدبیات فارسی و عربی و فرﺍنسه، در تحقیق و تبحر و فلسفهٔ غربی و شرقی، در عرفان، علوم قدیمه و جدیده، سیدنصرﷲ بیآنکه ﺍثری ﺍز خود گذﺍشته باشد ﺍنگشتنمای خلایق شده بود. او مانند سایر فضلا و ﺍدبا نبود که در نتیجهٔ نوشتن مقاﻻت عریض و طویل در دفاع خود، یا ﺍز ﺍهمیت مقام سیاسی، یا مهاجرت، یا حاشیه رفتن بفلان کتاب پوسیده یا قافیه دزدی و بهم ﺍندﺍختن ﺍشعار بندتنبانی و یا باﻻخره با تملق و بادمجان دورقاب چینی شهرت بدست ﺁورده باشد.
سیدنصرﷲ کسر مقامش بود که کتابی برشتهٔ تحریر در بیاورد، زیرﺍ لغات عربی رﺍ بطوری با مخرج صحیح و ﺍصیل ﺍستعمال میکرد که شک و تردیدی ﺍز فضل و معلومات خود در فکر مستمعین باقی نمیگذﺍشت. هرچند او کلمات و جملات رﺍ خیلی ﺁهسته و شمرده ﺍدﺍ میکرد، ولی ﺍز لحاظ منطق و بدیع و قوﺍنین صرف و نحو، هیچیک از علمای فقهاللغه کرهٔ ارض نمیتوﺍنست کوچکترین ﺍیرﺍدی باو وﺍرد بیاورد. چون سیدنصرﷲ ﺍین جمله رﺍ سرمشق خویش قرﺍر دﺍده بود که: «اگر سخن زر ﺍست، سکوت گوهر ﺍست» و در صورت ﺍجبار و یا برﺍی ﺍستفادهٔ دیگران، حرف رﺍ باید هفت مرتبه در دهان مزهمزه کرد و بعد بزبان آورد.
بهمین علت شهرهٔ خاص و عام بود. که روزی ﺁقای حکیم