برگه:Rvznamh vghaye atfaghyh-shmarh hay 1 ta 35.pdf/۵۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

بیحسابی کرفته‌اند در دیوانخانه عدالت تحقیق و غوررسی نمودند آنچه از روی حقیقت معلوُم شُد بآنها زیادتی شده بود در دارالخلافه بحکم اولیای دولت علیّه از آنها استرداد و بصاحبان مال رد شد

از رعایای مغاره جمعی آمده در درالخلافه از مباشر خود شکایت کردند مباشر آنها را در دارالخلافه حاضر ساخته بیدوانخه رجوع کردند بعد از تحقیق معلُوم شد که مباشر آنها شصت تومان نقد و قدری اسباب از آنها به تعدّی کرفته است بعینها نقد و جنس مزبور از مباشر مغاره کرفته شده و بصاحبانشان داده شُد

سایر ممالک محروسه

از قراریکه از کیلان این اوقات نوشته‌اند در لنکرود بقدر هفتاد خانه آتش کرفته و خانهای مُنجّم‌باشی هم جزو آنها بُوده و بیست و چهار نفر هم سُوخته‌اند که هشت نفر از آنها فوت شده و مابقی هنوز حیوة داشته‌اند

قطران بحهة مصارف توپخانه اوّل از مملکت روس از راه انزلی می‌آوردند و کمی هم درین دولت علیّه ساخته میشُد درین اوقات که چندیست از مملکت روس قدغن شُد نیاوردند در رحمت‌آباد کیلان خوب و زیاده از قدر کفایت ساخته و میسازند

از انتظام امر خراسان درین روزها نوشته‌اند که دزدی کم میشود و فوج خلج را که به مُستحفظی شهر مشهد کذاشته‌اند کمال محارست را مینماید از جمله در ۲۹ ربیع‌االثانی هاشم‌نام ساربان نواب حسام‌السطلنه در پائین خیابان منزل داشته پیش از اذان صبح از منزل خود بحمّام میرفته است سربازان قراوُل اوُ را نکاه میدارند که پیش از صُبح چرا از خانه بیروُن آمدهٔ بعد یکی از سربازها اوُ را شناخته مُرخّص کرده بحمّام رفته است وقت طلوع آفتاب از حمّام مراجعت کرده بخانهٔ خود آمده دیده بوُد آنچه در منزل داشته برده‌اند کریبان سربازها را کرفته و آنها هم مُهلت خواسته‌اند که تا شام اسباب اوُ را پیدا نمایند آدمی از هاشم نام با سربازها بنای خانه‌جوئی همسایها را میکذارند بالأخره تا بعد از ظُهر مال هاشم نام بعینها با مبالغ کُلّی مال مردم دیکر که پیشتر دزیده شده بود پیدا میشود از خانه دو نفر پیره‌زن بیوه که در همسایکی هاشم نام منزل داشته‌اند آن دو نفر زن را بجهة اینکه دزد را بنمایند در حبس دارند ولی دُزد تا حال معلوم نشده

زوجهٔ جناب امام جمعه مشهد که دختر طهماسب‌خان تیمُوری بُوده وفات یافته از قراریکه نوشته بودند هشت روز دهانش بسته شده بوده که نه میتوانسته غذا بخورد و نه قادر بحرف زدن بوده است روز نهُم فوت شده و مشهور بوده است که به بدزبانی موصُوف بُوده و مردُم را لساناً اذیّت و آزار میرسانده است

در میان افواج ساخلوی خراسان در هر فوجی دُزد و هرزهٔ که سراغ داشته‌اند سرتیپان و سرهنکان به نواب حسام‌السّلطنه عرض نمُوده و حبس کرده‌اند و حالا جمیع افواج کمال نظم را دارند

عالیجاه عباسقلی‌خان سرتیپ فوج دهم خوی با فوج در چهارم شهر جمادی‌الاول از مشهد مُقدّس مُرخّص و روانهٔ دارالخلافه شده‌اند

بر حسب امر اولیای دولت علیّه میبایست یک فوج سرباز جدید از نشابور کرفته شود و محمودخان کرکری سرهنک فوج مرقومه مأمور بُود از قراریکه نوشته‌اند اکثری از آن فوج را کرفته و در کارند