برگه:Rvznamh vghaye atfaghyh-shmarh hay 1 ta 35.pdf/۵۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
 

ده هزار تومان پوُل طلا که در ضرّابخانه بوُد اکثرش از پوُل انکلیس و پوُل هالَند بوُد بلکه یک رُبعش طلای سکّه نزده بوُد

در جزیره سیسیلیا اغتشاش جزئی بوُد و کمان میکردند که مثل سابق به اغتشاش کُلّی بکشد چند نفر از مُفسدین دسته دسته شُده و تاخت و غارت میکردند و چونکه بوُدن آنها از اینکه مفسدین دیکر بدور آنها جمع میشدند از برای دولت ضرر کُلّی داشت قشون نظام بعقب آنها فرستادند بعضی در کوهها سقناق کرده بوُدند و برخی از کوهها بتنک آمده بمیان شهر رفته بودند قشون نظام با آنها جنکیده و همه را مُتفرق کَردند

در سمت مغرب ینکی دُنیای شمالی مملکتی هست که اراکان مینامند تا چند سال پیش ازین هیچکس بآنجا نرفته بوُد و آنجا را بَلَد نبوُدند همینقدر میدانستند که در روی نقشهٔ کلّ زمین باین اسم مملکتی هست تا بعد از مُعیّن کردن سرحدّات مابین ممالک پادشاه انکلیس در ینکی دنیا که کاناده مینامند دولت جمهوُریه ینکی دُنیا مردم خواه از اهل ینکی دنیا که از اولاد انکلیس‌اند یا از خود ولایت انکلیس کم‌کم بآن سمت رفته آبادی کردند و اکثر آنها دو سال بیشتر نیست که بان ولایت رفته‌اند و بی‌امداد دیناری پُول یا سربازی بجهة محافظت از دولتین مزبوُر خود این اشخاص درین مُدّت اندک آنجا را چنان آباد کرده‌اند که امسال صدهزار خروار غلّه از آنجا بمملکت کَلِی‌فارنیا فرستاده‌اند

در تاریخ نوشته‌اند که چهارصد سال پیش ازین در کوچهای شهر لندن هیچ روشنائی نبوُد در آنوقت حکم از پادشاه شده بود که مردم فانوُسهای خود را از دیوارهای کوچها شب می‌اویختند که کوچها روشن باشند صد و بیست سال پیش ازین هزار قندیل بجهة روشنائی شبها از کوچها آویخته میشُد امّا تا سی سال پیش ازین بخار زغال سنکی اختراع کردند که عوض قندیل روغنی در کوچها روشن نمایند و دیدند که هم خرجش کمتر است و هم روشنائیش ده مقابل چراغ روغنی است حال کلّ شهر را ازین بخار زغال سنکی روشن کرده‌اند بلکه تا نیم فرسخ بیروُن شهر هم روشنائی زُغال سنکی هست که شب را کم مانده است بروشنائی روز بکُند چونکه تردد آن سمت‌ها در کالسکهای تُندرو است اکر اینطوری نمی‌شد کالسکها بهم میخوردند و خرابی در آنها بهم میرسید

اعلانات

موسیو روُجیاری نام تاجر فرنکی چند بار مال‌التّجاره بدارالخلافه آورده که بفروش برساند در خانهٔ اللّهویردی آقا نزدیک بسفارتخانهٔ دولت بهیّه انکلیس در محلّه عبّاس‌آباد منزل دارد و موافق تفصیل ذیل اجناس آورده است و غیر ازین تفصیل هم چیزهای دیگر


زنجیر ساعت
از طلا و غیره

دست‌بند و غیره

نشان دوش صاحبمنصبان
نظامی

قوطی انفیّه طلا
میناکاری

تخت و صندلی
بطرح فرنکستان

ساعت مجلسی

قمه که دو طرف
طپانچه دارد

ساعت نقره و طلا

اَسْباب چینی از
هر قسم

شمع کافوری

باروط انکلیسی بسیار
خوُب

چتر بسیار اعلی و خوب

قوطی موزیکال

دستکش از هر جوره

حمایل صاحب‌منصبان
نظامی کلابتون با
فانسقه و کلّ میان

زین و برک فرنکی

پیچ بُخاری

کاغذ الوان مُنقّش
مخمل و کلابتون نما
جهة چسباندن اطاقها

کردن‌بند سیاه
ابریشمی

پیراهن فرنکی

اعلی که تازکی دارد بسیار آورده است که بعضی تابحال باین ولایت هیچ نیامده بود خوانین و خاص و عام دارُالخلافه را اعلام میکند که هر کدام مایل باشند بیایند و تماشا نمایند