او بیاید قدری بعقب بچهّای خود همراه آن شخص آمده باز برکشته بجهة محافظت نعش صاحب خودش بسر جنازهٔ او رفت مردمانی که در راه آن سمت تردّد میکردند دیدند که سکی به تعجیل و اضطراب بسر راه میآید و باز بآن جنکل بر میکردد و کمان کردند که شکار دیده است بعد معلوم شد که بجهة اعلام متردّدین میآمده است که نعش صاحب خود را بآنها بنماید
در نزدیکی شهر نیویارک کشتی بود که بار تجارتی داشت طوفان با رعد و برق شده بود و برق اوّل بدکل کشتی خورده و میان انبار کشتی رفته در آنجا قوطی بزرک پر از کبریت فرنکی بود از او کذشته و سرتاسر قوطی را دو سوراخ کرده امّا یک کبریت آتش نکرفت در اطاق کشتی میزی بود کاغذهای روی میز را آتش زد دو نفر کشتیبان که در آنجا خوابیده بُودند بیهوش شدند و برق از انبار کشتی کذشته بمیان آب رفت
طلای فراوان که از مملکت کَلیفارنیای ینکی دنیا در آوردهاند و بسایر ممالک روی زمین بردهاند در بعضی ممالکت تفاوت در قیمت طلا بهم رسیده و تنزل کرده است و در مملکت هالند چونکه امنای دولت ترسیدند که بیشتر تنزّل بکند حکم کردند که حساب داد و ستد در پول نقره باشد و در مملکت فرانسه نیز تنزّل کرده است پول طلائی که دارند سابقاً دو تومان پول ایران قیمت داشت و اکثر اوقات صرف جزوی هم داشت حال چنین تنزل کرده که از نوزده هزار و ده شاهی بیشتر بر نمیدارند درین مملکت هم وزرا نشستهاند و بحث و مشورت مینمایند که آیا صلاح فرانسه هست که آنها نیز در باب طلا چنین حکمی که اهل هالند دادهاند بدهند یا نه امّا در ولایت انکلیس طلا فراوان نیست و تنزّل نکرده
سابقاً در ولایت انکلیس شیشه کرخانه توجیه زیاد داشت و شیشه بلور در آنولایت بسیار کران بود چند سال پیش ازین امنای دولت صلاح درین دیدند که توجیه شیشه کرخانه را بردارند و کلا برداشته موقوف کردند و چونکه صنعتکاران در ساختن شیشه و بلور بسیار کامل شدهاند شیشه و بلور بسیار ارزان و فراوان شده است بمرتبهً که بنا کذاشتهاند که بالای بعضی بامها را از شیشه بسازند از آنجمله درین روزها در یکطرف شهر لندن بازاری ساختهاند که طاق او کلاًّ از شیشه است و شبها بازار مزبور را با قندیلهای الوان روشن میکنند زینت تمام دارد تا بحال جاهائی که با شیشه ساختهاند یکی این بازار است و یکی هم عمارت بزرکی که در نزدیکی شهر لندن ساختهاند بجهة کذاشتن اقمشه و نفایس هر مملکتی امّا بطوری که نوشتهاند بعد ازین متداول خواهد شد
در خصوص طلا که از رودخانهای کلیفارنیا در ینکی دنیا درآوردهاند در هر روزنامه باختلاف مینویسند و چونکه مردم از اطراف عالم بآنجا میروند نه حساب ازین مردم میشود و نه سرشماری امّا موافق کاغذی که درین روزها از آنجا نوشتهاند در پنجماه آخر تابستان و پائیز کذشته طلائی که از کلّ آنولایت در آوردهاند تخمیناً چهل کرور پول ایران می شود و جمعیّتی که در آنجا مشغول طلا در آوردن هستند نزدیک به نود هزار کس میدانند در زمستان چندان کار نمیکنند بسبب سردی هوا و شدّت سیلاب وقت کارشان یک ماه یا چهلروز از عید رفته تا آخر پائیز است
در معادن زغال سنکی که در فرنکستان بسیار کود میشود کاهی بخاری در سر او جمع میشود که برسیدن آتش باو مثل باروط آتش میکیرد درین روزها در ولایت انکلیس یکی از معادت مزبور در بلوک ویلز آتش کرفته و چند نفر هلاک شدند