برگه:RouznamehQanoun.pdf/۱۷

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۲
قانون.


حتّی برادران و پسرهای پادشاه نمیدانند فردا صبح بعراقِ عرب منفی خواهند شد یا بملک روس فرار خواهند کرد.

*

واضح است که حرف ما در اینجا بر عدالتِ شخص، پادشاه نیست.

کل ایران شهادت میدهد که عادل‌تر و ریُوف‌تر از امروز پادشاهی نداشته‌ایم. امّا عدالت شخصِ پادشاه بدونِ قوانینِ حسنه و بدون دیوانخانهای منتظم در میان این دریای مظالم بفریاد کدام بیچاره خواهد رسید.

*

تاریخ دنیا بحیرت ثبت کرده است که در این چهل ساله سلطنت هنوز در ایران یک کلمه تانون وضع نشده است.

در ملک انوشیروان با همهٔ ترقیات دنیا و با همهٔ کمالاتِ دولت‌پرور وزرای ما امروز ادارهٔ جمیع امورِ ایران عبارتست از دلبخواه رؤسا.

در ملکی که هیچکس ماذون نباشد لفظ قانون و اسم حقوق بزبان بیاورد در ملکی که مال و جان و ناموس و تمام زندگی خلق موقوف به بوالهوسی رُوسا باشد در ملکی که هر جاهلِ نانجیب بتواند بر مسندِ وزرارت خود را مالک رقابِ کلِ ملت قرار بدهد در آن مملکت همت ملوکانه و عدالت ظل‌اللهی چه معنی خواهد داشت.


مطلبِ اصلی و فریاد خلق ایران اینست که عدالت باید حکماً مبنی بر قانون باشد و ما در ایران هنوز هیچ قانون نداریم و نالهٔ ما مقصود بهیچوجه این نیست که یعنی در ایران قانون خوب نوشته نشده است.

کتب ما و سینهٔ علمای ما پُر است از قوانینِ خوب. حرف در اجرای آنهاست.

*

قوانین خوب در این چند هزار سال بواسطهٔ انبیأ و حکمأ بشروحِ کامل نوشته شده و الٰن به ترتیبِ صحیح جمع و حاضرند.. و اصولِ اکملِ توانین را در شرع اسلام مثل آفتاب در پیش روی خود موجود و روشن می‌بینیم. اشکالِ مطلب بهیچوجه در انتخاب قوانین نیست.

اصلِ مسئله در اینست که قوانینِ خوب خواه آسمانی خواه عقلی از هر کجا که انتخاب و بهر زبان که چاپ نمائیم و کتابخانهای خود را هر قدر از این قوانین پر بکنیم محال است که خود بخود مجرا بشوند.

پس اگر قانون میخواهیم قبل از اقدام بکار باید از عقل و همت خود بپرسیم که بعد از انتخاب قانون چه باید کرد که آن قانون اجرا بشود. در این مسئلهٔ بزرک حرفهای تازه خیلی خواهیم داشت.



یکی از حرفهای تازهٔ ما اینست که ترقی دنیا پس از هزار قسم امتحان از برای اجرای قوانین بعضی تدابیرِ مخصوص اختراع کرده که ما اهلِ ایران تا امروز از معانی و اثر آن بکلی بیخبر بوده‌ایم.

عُلما و عقلای ایران همه وقت از قوانین حسنه اطلاع داشته‌اند. نقص کار این بوده که هرکز ندانسته اند از برای اجرای قوانین چه تدبیر و چه راه باید پیش کرفت. هنوز بر این اعتقاد هستند که اجرای قوانین کار وُزراست. میکویند ما قوانین خوب در سینهٔ خود حاضر داریم اما چه کنیم که وزرا مجرا نمیدارند.

ای عاقلِ مکرم. آن وزرا که طالب و قادر اجرای قانون میشوند آنها در این نوع شوره‌زارها بعمل نمیایند. پس از این انتظارها حال دیکر قبیح خواهد بود که ما و شما باز تکلیفِ خود را منحصر باین قرار بدهیم که توانین خوب پیدا نمائیم. بعد از این باید تکلیفِ دولتخواهی و وظیفهٔ انسانیتِ ما این باشد که سعی نمائیم بفهمیم چه باید کرد که قوانینِ خوب در ایران مجرا بشوند.

*

ما چند نفر که بسعادتِ بخت و بتقدیر الهی