برگه:RouznamehQanoun.pdf/۱۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

قانون

اتفاق . عدالت . ترّقی .

نمرهٔ اول
غرهٔ رجب ۱۳۰۷
محل صدور این جریده در دفترخانه کمپانی انطباعاتِ
شرقی در کوچهٔ لومبارد نمرهٔ ۳۸ در لندن .
قیمت اشتراک سالیانه
یک لیره انکلیس

بسم الله الرحمن الرحیم


اللهم بدأنا باسمک العظیم . بعد الاتکال علی عونکت الکریم . بنشر صحیفة "القانون" قانوناً لعبادک المومنین . و دستوراً یهتدی باصوله خیر المهتدین . فارشدنا وایاهم الی صراط الرشاد المستقیم . واتر عقولنا بنبراس العلم السلیم . لنسلکت فی منهاج العدل والاستقامه . و نحظی بخاتمة الصالحین یوم القیامه .



جمعِ کثیر از خلق ایران به چندین سبب خود را از وطن مألوف بیرون کشیده در ممالک خارجه متفرق شده‌اند. در میان این مهاجرین متفرقه ان اشخاص، باشعور که ترّقی خارجه را با اوضاع ایران تطبیق میکنند سالها در این فکر بودند که ایا بچه تدبیر می‌توان بان بیجاره‌کان که در ایران کرفتار مانده‌اند جزئی امدادی برسانند . پس از تفاحص و تفکرِ زیاد بر این عقیده منتقل شدند که بجهة نجات و ترقی خلق ایران بهتر از یک روزنامهٔ ازاد هیچ اسباب نمی‌توان تصوّر کرد.

*

ان چند نفر اشخاصِ وطن‌پرست که معنی و قدرت روزنامه‌جات را درست فهمیده‌اند در این چهار پنج سال بیک عزم مردانه افتادند باطراف دنیا و بهر وسیله چه باصرار چه بالتماس و جه بکدائی از دولتخواهان ایران و ارباب کرم و طالبان ترقی اعانتهای وافر جمع نمودند و بعون الی این روزها پکن کمپانی معتبری تریب دادند باین عزمِ مبارک که از اطراف ایران بقدری که بتوانند روزنامه‌جات و کتابچتهای مفید انتشار بدهند که از ان جمله یکی همین جریده قانون است .



ایران مملو است از نعمات خداداد . چیزی که همهٔ این نعمات را باطل کذاشته نبودن قانون است .

هیچکس در ایران مالک هچ چیز نیست زیرا که قانون نیست .

حاکم تعیین میکنیم بدون قانون . سرتیپ معزول میکنیم بدون قانون . حقوق دولت را میفروشیم بدون قانون . بندکان خدا را حبس میکنیم بدون قانون . خزانه می‌بخشیم بدون قانون . شکم پاره میکنیم بدون قانون .

*

در هند در پاریس در تفلیس در مصر در اسلامبول حتی در میان ترکمن هرکس میداند که حقوق و وظایف او چیست .

در ایران احدی نیست که بداند تقصیر چیست و خدمت کدام .

فلان مجتهد را بچه قانون اخراج کردند .

مواجب فلان سرتیپ را بچه قانون قطع نمودند .

فلان وزیر بکدام قانون مغضوب شد .

فلان سفیه بچه قانون خلعت پوشید .

هیچ امیر و هیچ شاهزادهٔ نیست که از شرط زندکی خود بقدر غلامان سفرای خارجه اطمینان داشته باشد .