برگه:RobaiyatKhayyamRamazani.pdf/۷۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۱۵۱

  آنانکه محیط فضل و آداب شدند  
  وز جمع کمال شمع اصحاب شدند  
  ره زین شب تاریک نبردند بروز  
  گفتند فسانه‌ایّ و در خواب شدند  

۱۵۲

  آن بیخبران که دُرّ معنی سفتند  
  در چرخ به انواع سخنها گفتند  
  آگه چو نگشتند بر اسرار جهان  
  اول زنخی زدند و آخر خفتند  

۱۵۳

  آنرا منگر که ذو فنون آید مرد  
  در عهد و وفا نگر که چون آید مرد  
  از عهدهٔ عهد اگر برون آید مرد  
  از هرچه گمان بری فزون آید مرد