برگه:RobaiyatKhayyamRamazani.pdf/۵۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۸۵

  در هر دشتی که لاله‌زاری بوده است  
  آن لاله ز خون شهریاری بوده است  
  هر برگ بنفشه کز زمین میروید  
  خالیست که بر رخ نگاری بوده است  

۸۶

  دریاب که از روح جدا خواهی رفت  
  در پردهٔ اسرار خدا خواهی رفت  
  خوش باش ندانی ز کجا آمده‌ای  
  می نوش ندانی بکجا خواهی رفت  

۸۷

  دل سِرِّ حیات اگر کماهی دانست  
  در مرگ هم اسرار الهی دانست  
  امروز که با خودی ندانستی هیچ  
  فردا که ز خود روی چه خواهی دانست