این برگ همسنجی شدهاست.
۱۳
| با بط میگفت ماهئی در تب و تاب | ||||||
| «باشد که بجوی رفته باز آید آب؟» | ||||||
| بط گفت که: چون من و تو گشتیم کباب | ||||||
| دنیا پس مرگ ما چه دریا چه سراب | ||||||
۱۴
| چندان بخورم شراب کاین بوی شراب | ||||||
| آید ز تراب، چون روم زیر تراب | ||||||
| گر بر سر خاک من رسد مخموری | ||||||
| از بوی شراب من شود مست و خراب | ||||||
۱۵
| روزی دو که مهلتست می خور می ناب | ||||||
| کاین عمر دو روزه بر نگردد، دریاب | ||||||
| دانی که جهان رو بخرابی دارد | ||||||
| تو نیز شب و روز ز می باش خراب | ||||||