این برگ همسنجی شدهاست.
۴۳۹
پیری دیدم بخانهٔ خمّاری | ||||||
گفتم نکنی ز رفتگان اخباری | ||||||
گفتا: می خور که همچو ما بسیاری | ||||||
رفتند و خبر باز نیامد باری |
۴۴۰
تا چند حدیث پنج و چار ای ساقی | ||||||
مشکل چه یکی چه صد هزار ای ساقی | ||||||
خاکیم همه چنگ بساز ای ساقی | ||||||
بادیم همه باده بیار ای ساقی |
۴۴۱
تا چند ز یاسین و برات ای ساقی | ||||||
بنویس بمیخانه برات ای ساقی | ||||||
روزی که برات ما بمیخانه برند | ||||||
آنروز به از شب برات ای ساقی |