برگه:RobaiyatKhayyamRamazani.pdf/۱۸۵

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۴۳۰

  ای دهر بکرده‌های خود معترفی  
  در زاویهٔ جور و ستم معتکفی  
  نعمت بخسان دهیّ و رحمت بکسان  
  زین هردو برون نهٔ خری یا خرفی  

۴۳۱

  ای سوختهٔ سوختهٔ سوختنی  
  وی آتش دوزخ از تو افروختنی  
  تا کی گوئی که بر عمر رحمت کن  
  حق را تو کجا و رحمت آموختنی  

۴۳۲

  ایکاش که جای آرمیدن بودی  
  یا این ره دور را رسیدن بودی  
  کاش از پی صد هزار سال از دل خاک  
  چون سبزه امید بردمیدن بودی