این برگ همسنجی شدهاست.
۳۹۴
از تن چو برفت جان پاک من و تو | ||||||
خشتی دو نهند بر مغاک من و تو | ||||||
وانگاه ز بهر خشت گور دگران | ||||||
در کالبدی کشند خاک من و تو |
۳۹۵
ای رفته بچوگان قضا همچون گو | ||||||
چپ میرو و راست میدو و هیچ مگو | ||||||
کانکس که ترا فکند اندر تک و پو | ||||||
او داند و او داند و او داند و او |
۳۹۶
این چرخ فلک بهر هلاک من و تو | ||||||
قصدی دارد بجان پاک من و تو | ||||||
بر سبزه نشین پیاله کش دیر نماند | ||||||
تا سبزه برون دمد ز خاک من و تو |