این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
۳۸۲
رندی دیدم نشسته بر خنگ زمین | ||||||
نه کفر و نه اسلام و نه دنیا و نه دین | ||||||
نی حق نه حقیقت نه شریعت نه یقین | ||||||
اندر دو جهان کرا بود زهرهٔ این |
۳۸۳
روزی که گذشت از او دگر یاد مکن | ||||||
فردا که نیامدست فریاد مکن | ||||||
بر نامده و گذشته بنیاد مکن | ||||||
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن |
۳۸۴
زین گنبد گردنده بدافعالی بین | ||||||
وز رفتن دوستان جهان خالی بین | ||||||
تا بتوانی تو یک نفس خود را باش | ||||||
فردا منگر دی مطلب حالی بین |