این برگ همسنجی شدهاست.
۸۸
| گویند بهشت و حور و کوثر باشد | جویِ می و شیر و شهد و شکّر باشد | |||||
| پُر کُن قدح باده و بر دستم نه | نقدی ز هزار نسیه خوشتر باشد | |||||
۸۹
| گویند هر آنکسان که با پرهیزند | زانسان که بمیرند چنان برخیزند | |||||
| ما با می و معشوقه از آنیم مُدام | باشد که بحشرمان چنان انگیزند | |||||
۹۰
| می خور که ز دل کثرت و قلّت ببرد | و اندیشهٔ هفتاد و دو ملّت ببرد | |||||
| پرهیز مکن ز کیمیائی که از او | یک جرعه خوری هزار علّت ببرد | |||||
۹۱
| هر راز که اندر دل دانا باشد | باید که نهفتهتر ز عنقا باشد | |||||
| کاندر صدف از نهفتگی گردد دُر | آن قطره که رازِ دلِ دریا باشد | |||||
۹۳