این برگ همسنجی شدهاست.
۶۴
| ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود | نی نام ز ما و نی نشان خواهد بود | |||||
| زین پیش نبودیم و نبُد هیچ خلل | زین پس چو نباشیم همان خواهد بود | |||||
۶۵
| این عقل که در رَهِ سعادت پوید | روزی صدبار خود تُرا میگوید | |||||
| دریاب تو این یکدم وقتت که نهٔ | آن تره که بدروند و دیگر روید | |||||
۶۶
| این قافلهٔ عمر عجب میگذرد | دریاب دَمی که با طرب میگذرد | |||||
| ساقی غم فردای حریفان چه خوری | پیش آر پیاله را که شب میگذرد | |||||
۶۷
| بر پشت من از زمانه تو میآید | وز من همه کار نانکو میآید | |||||
| جان عزم رحیل کرد گفتم بِمرد | گفتا چکنم خانه فرو میآید | |||||
۸۷