برگه:RobaiyatKhayyamForoughi.pdf/۱۳۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
  از خلق جهان و هستی فانی ما دانسته نشد بغیر نادانی ما  
  حیرانی ما بود مراد از همه چیز یارب چه مراد است ز حیرانی ما  

این رباعی را هم که بخواجه نصیر طوسی منسوبست نقل میکنیم:

  آنقوم که راه بین فتادند و شدند کس را بیقین خبر ندادند و شدند  
  آن عقده که هیچکس نتانست گشاد هریک بندی برآن نهادند و شدند  

خواجه حافظ میفرماید:

  حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو که کس نگشود و نگشاید بحکمت این معمّا را  

نیز میفرماید:

  چیست این سقف بلند ساده بسیار نقش زین معمّا هیچ دانا در جهان آگاه نیست  

و میفرماید:

  در کارخانهٔ که ره عقل و فضل نیست وهم ضعیف رای فضولی چرا کند  
۱۳۶