این برگ همسنجی شدهاست.
رباعی بعد نیز در همین معنی است.
اینهم یکی از وجوه تذکّر مرگ است که خاکهائیکه ما بر آنها پا میگذاریم خاک وجود و اعضاء مردمانی است که مانند ما جان داشته و زندگانی میکردند و هوا و هوسها داشتند و این معنی را هم خیام در رباعیهای چند سروده است.
شیخ سعدی فرماید:
| آنکه پای از سر نخوت ننهادی بر خاک | عاقبت خاک شد و خلق بر میگذرند | |||||
و نیز:
| خاک راهی که بر آن میگذری ساکن باش | که عیونست و جفونست و خدود است و قدود | |||||
و نیز:
| بخاک بر مرو ای آدمی بکشیّ و ناز | که خاک پای تو همچون تو آدمیزاد است | |||||
رباعی ۲۱– کنشت عبادتگاه یهود است و با بُت پرستی مناسبت ندارد ولیکن
۱۲۷