این برگ همسنجی شدهاست.
و بسیاری دیگر و گویندگان دیگر هم در این معنی بسیار سخن راندهاند.
رباعی ۵– هرکس در امور عالم بفکر فرو رفته باشد این سؤال را کرده است که برای چه بدنیا آمدهایم و چرا میرویم و عاقبت کار چیست و این معنی هم یکی از اصول مسائلی است که خیّام بآن متوجّه است.
خواجه حافظ میفرماید:
عیان نشد که چرا آمدم کجا بودم | دریغ و درد که غافل ز کارِ خویشتنم |
رباعی ۶– خاک و باد و آب و آتش چهار عنصرند که بعقیدهٔ قُدما جهان از آن ساخته شده است و جمع کردن آنها در شعر از صنایع بدیعی بشمار میرود که آنها را مراعات نظیر گویند و شعرا بسیار بکار میبرند، خیّام بصنایع شعری اعتنائی ندارد و این از خصایص و محسنات اوست و بهمین دلیل میتوان تشکیک کرد که این رباعی از او باشد خاصّه اینکه مضمون رباعی هم از معانی نیست که خیام همواره پرورده است
۱۲۰