این برگ همسنجی شدهاست.
۱۵۲
| می خور که فلک بهر هلاکِ من و تو | قصدی دارد بجانِ پاکِ من و تو | |||||
| در سبزه نشین و میِ روشن میخور | کاین سبزه بسی دَمَد ز خاکِ من و تو | |||||
۱۵۳
| از هرچه بجز میَ است کوتاهی به | می هم ز کف بُتان خرگاهی به | |||||
| مستیّ و قلندری و گمراهی به | یک جرعهٔ می ز ماه تا ماهی به | |||||
۱۵۴
| بنگر ز صبا دامنِ گُل چاک شده | بلبل ز جمال گُل طربناک شده | |||||
| در سایهٔ گُل نشین که بسیار این گُل | در خاک فرو ریزد و ما خاک شده | |||||
۱۵۵
| تا کی غم آن خورم که دارم یا نه | وین عمر بخوشدلی گذارم یا نه | |||||
| پُر کن قدح باده که معلومم نیست | کایندم که فرو برم بر آرم یا نه | |||||
۱۰۹