برگه:Parcham-kasravi-01-01.pdf/۳۲

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
—۲۹—

پاسخ بهائیان

چنانکه خوانندگان میدانند در پرچم گفتگو از کیش بهایی بمیان آمده بود و ما پرسشهایی از بهائیان کردیم. یکی از پرسشها این بود، چرا بهاء الله دعوی خدایی کرده؟!.. دیگری چرا در یکزمان دو برانگیخته (یکی باب و دیگری بهاء) پیدا شده؟!..

یکی از بهائیان بنام ناشناس (ملا آقا الحسینی) نامه درازی فرستاده و بگمان خود باین دو پرسش پاسخ داده، برای آنکه نگویند پاسخهای ما را نادیده می گیرند، در اینجا بیاد آن پاسخها میپردازیم.

درباره دعوی خدایی بهاءالله که راستی را مایه رسواییست آقای بهایی بسخنانی پرداخته که چندان خنک و پوچست که من آوردن آنها را در اینجا سزا نمیشمارم. در اینچندگاه که با بهائیان گفتگو میداریم یک نکته ای که بما روشن گردیده آنست که سران بهایی و پیشروان آنها، بیشترشان همان ملایانند و در گفتگو همان شیوه ملایان را بکار میبرند. اینان نیز می پندارند که بهر ایرادی باید پاسخ داد، و اگر پاسخی نداشت باید خشک و تری بهم بافت، و این را بخود بایا می شمارند. اینان نیز هیچ نمیدانند که خدا بآدمی یک نیرویی بنام خرد داده که باید آنرا بکار اندازد و یکسخنی را که خرد نمی پذیرد نگوید.

فراموش نکرده ام که در سی سال پیش که آغاز جوانیم می بود و در تبریز در هکماوار میزیستم، روزی کتاب ستاریه شناسی (هیئت) را باز کرده میخواندم ناگهان دو تن از ملایان بنام از در درآمدند، و چون نشستند کتاب را دیدند یکی گفت: «اینها چه میگویند؟!.. باید باینها ردی نوشت». گفتم: اینها چیزی نمیگویند که شما «رد» توانید نوشت. اینها هر چه میگویند در نتیجه دلیلست. کتاب را برداشت و آن صفحه که باز بود سخن از «ماههای چهارگانه» مشتری میراند. آنرا خوانده گفت: «مثلاً این چه دلیل دارد؟!..» گفتم: دلیل آن دیدنست. با دوربینهای بزرگ خود آن چهار ماه را بشما نشان دهند. گفت: «ما مجبور نیستیم که بپذیریم. من می گویم شما در توی آن دوربین تقلب بکار