نروید»، و دولت را «جائر» و «غاصب» شمرده حکومت را حق خود میدانید آیا امروز میتوانید این کشور را اداره کنید؟!.. وانگاه از اینهمه ملایان که در نجف و کربلا و شهرهای ایران و دیگر جاها هستند و هر یکی خود را «مجتهد» میخوانند شما کدام یکی را بپادشاهی بر میگزینید؟!.. گفتیم باینها پاسخ دهید تا ما نیز با شما همدست گردیم.
شما دیدید که هیچ پاسخی ندادند و خود را بناشنیدن زدند. ولی شما آنانرا بحال خود نگزارید و هر کجا که یکی را یافتید این پرسشها را برخش کشید و پافشاری کنید و پاسخ خواهید، بگویید: ایمردان شوم چرا نمیگزارید مردم زندگی کنند؟!.. چرا برای خود کاری یا پیشهای برنمیگزینید که ناگزیر شده برای پر کردن شکم خود یکتوده را بدبخت گردانید. بگویید «ای خداناشناسان، خدا از شما نخواهد گذشت و سزای این سیاهکاریهای خود را خواهید یافت.
ببینید اینان چه بیدینند: این توده را بدبخت گردانیدهاند و اکنون میخواهند گناه را بگردن خدا بیندازند. بمنبر میروند و بزنان چنین میگویند: «دیدید روهاتان را باز کردید و بیجوراب بیرون آمدید خدا غضب کرد و قحطی فرستاد!». اینان میخواهند بگویند: همین گرسنگی که امروز در ایران پدید آمده و در پایتخت کشور روزانه گروهی از گرسنگی و از بدی خوراک میمیرند، نتیجهٔ خشم خداست. زنان چون روهاشان باز کردهاند خدا بخشم آمده و این گرسنگی را فرستاده. یکی نمیپرسد: ای بیشرمان خدا چکرده که گرسنگی فرستاده؟!.. آیا از آسمان نباریده؟!... آیا از زمین نروییده؟!.. آیا سن و ملخ آمده؟!.. ای بدنهادان مگر خدا این اندازه کینهجویست که بگناه رو باز کردن زنان هزاران کودکان بیگناه را از گرسنگی بکشد؟!.. ای خیرهرویان، اگر رو باز کردن زنان گناهست و مایه خشم خدا میگردد، پس چرا این خشم را با زنان انگلیس و آمریکا که از هزارها سال روبازند نمیکند؟!..
ببینید با چه شیادی پرده بروی بدکاریهای خود میکشند. ببینید با چه گستاخی از خدا سخن میرانند. شما اینها را برخ آنان بکشید. بگویید: خدا باین مردم سرزمینی باین بزرگی و باردهی داده و این شما مردان شومید که برای نان خود مردم را گرفتار گمراهی و پندارپرستی گردانیده نمیگزارید معنی زندگی را