می خواهیم.
این گام نخست است. و گام دوم آنست که بکوشید و خاندان خود را با حقایق آشنا گردانیده در این راه پاکدینی و پاکدلی همراه خود سازید. این بسیار زیانکاریست که همسر و مادر و خواهر و برادر شما در گمراهی باشند و شما برستگاری آنان نکوشید.
در گام سوم بدوستان و آشنایان خود پردازید و هر که را که شاینده حقایق میدانید بخواندن کتابها و نوشتههای ما وادارید.
در گام چهارم با ما همراهی نموده با گمراهیها و پراکندگیها به نبرد پردازید. ما برای آنکه ایران را از این پراکندگیها برهانیم و بنیاد گمراهیها را براندازیم گفتارهای بسیار نوشته بیپایی هر یکی از کیشها و راههای پراکنده را روشن گردانیدهایم و بهر یکی ایرادهای بسیار نوشتهایم. شما بنوبت خود آنها را دنبال کنید و به نتیجه رسانید. هر که را از بهائیان و صوفیان و دیگران آشنایید آن ایرادها را برخشان کشید و بپرسید: چرا پاسخ نمی دهند؟!... چرا رو پنهان میکنند؟!.. اگر نادانی و گمراهی خود را بگردن میگیرند پس چرا برنمیگردند؟!.. اگر نمیگیرند پس چرا بپاسخ نمی پردازند؟!..
بگویید: ای نافهمان زندگانی بازیچه نیست که هر گروهی باهوس و دلخواه راهی گیرند و دستگاه بازیچهای برپا گردانند. یکمردمی که گروه گروه و دسته دسته گردند لگدمال دیگران باشند و در زیر پا لگدمال شوند. این بدبختی که امروز گریبانگیر ایرانیان گردیده نتیجه همان پراکندگیهاست.
بگویید: شما آزاد نیستید که هر کیشی که دلتان خواست بگیرید. شما چون در این توده زندگی میکنید باید در بند رستگاری این توده باشید. کیش یا مذهب یا دین یا هر نامیکه شما میدهید باید از روی دلیل باشد. باید با دانش و خرد راست آید. این کیشها که شما گرفتهاید «قاچاق» است. باین دلیل که ایرادها میگیریم خود را بناشنیدن میزنید، پرسشها میکنیم رو پنهان میکنید. ایمردان شوم چرا دست از این نادانیها برنمیدارید؟!..
شما دیدید که ما در پرچم از ملایان پرسشهایی کرده و یکماه مهلت داده پاسخ خواستیم. گفتیم: شما که بمردم عامی میگویید: «بدولت مالیات ندهید و بسربازی