برگه:PEYMAN 1 1.pdf/۱۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
—۱۰—

چاپ شده در تهران نیافتم. تو گوئی در ایران مولفی جز رمان نویسی نبوده و این سرزمین از قرنها کانون افسانه بافان و دروغ پردازان بوده است!

اروپائیان سودهائی را برای رمان می شمارند بلکه مدعی اند که میتوان از این راه مردم را بر پاکدلی و درستکاری برانگیخته اخلاق آنان را تصفیه نمود. میگویند: «رمان آئینه ایست که عیب مردم را رو برو گفته ایشانرا ببدیهای خود آشنا میگرداند». «رمان چون شیرین است و هر کسی آن را می خواند در اینمیان می توان هر گونه پند و اندرزی را بگوش مردم کشید».

در اروپا رمان نویسان شهرت بسیار دارند و رمان نگاری خود شاخته ای از ادبیات آنجاست و چنانکه عادت اروپائیان است که برای هر کاری درس و مدرسه برپا می کنند رمان نویسی را نیز در مدرسه ها بشاگردان یاد می دهند.

با همه اینها من رمان را کار بیهوده میدانم و نوشتن و خواندن آن را جز تباه ساختن عمر نمی شمارم من افسوس دارم که بیهوده کارهای غرب باین آسانی در شرق رواج می‌یابد و در اندک زمانی بهمه جا میرسد. اروپا هر چه میگوید بگوید و هر چه میکند بکند. برای نیک و بد هر چیز باید سود و زیان آن را در ترازوی خرد سنجید و از رمان ما جز زیان نتیجه دیگری سراغ نداریم.

بگویند که مقصود از رمان چیست؟ اگر مقصود افسانه بافی است و کسانی میخواهند افسانهائی بافته و بدست مردم داده آنان را سرگرم دارند باید گفت که افسانه شایسته بچگان است نه سزاوار مردان. آدمی تا خردسال است از نقل و افسانه لذت میبرد. ولی چون بزرگ