بصورت «ک». در لغات زیر:
جیر – پوجار – دمیجار – ریک، که بترتیب بجای زیر – پاافزار – دیمی زار – ریز، میآید.
۳– تبدیل حرف «ب» است به «ف». در لغات زیر:
سیف – جیف – فینی – زفان، که بترتیب بجای سیب و جیب و بینی و زبان، میآید و بالعکس «رف» در لهجهٔ محلی «رب» میشود.
۴– معادل حرف «ر» کلمات فارسی در کلمات محلی اغلب «ل» بکار میرود. در لغات زیر:
چل – غلبال – چمبله – اصطل – بلگ – اوسال، که بترتیب بجای چرخ – غربال – چمبره – استخر – برک و افسار میآید.
۵– «ه» غیر ملفوظ در آخر کلمات فارسی در لهجهٔ محلی در برخی موارد بصورت «ک» درمیآید. گاهی ماقبل مضموم و گاهی ماقبل مفتوح.اما این «ک» هیچوقت ماقبل مکسور نیست. مثلا در لغات زیر:
خالک – شوپرک – اسپرک، که بترتیب بجای خاله – شبپره – اسپره میآید.
ج – تشدید حروف
۱– در لهجهٔ محل حرف «چ» اگر میان دو حرف صدادار قرار گرفته باشد بشرط اینکه مصوت دومی بلند، یعنی (آ – او – ای)، باشد مشدد خواهد شد. در کمات زیر:
قاچی لی – گوراچان – اچین واچان – بواچال – کولاچیه و غیره...