و دقیق نیز بیش از دو سه سطر بآن اختصاص داده نمیشود، صرف کند. با اینهمه این مختصر دربارهٔ چنین موضوع حقیری فراهم شدهاست. نویسندهٔ این مختصر نه لهجهشناس است و نه در این صفحات با مردمشناسی و قواعد آن – و یا با اقتصاد سر و کاری دارد و نه قصد این را دارد که قضاوتی دربارهٔ امری بکند که مقدماتش در این جزوه آمدهاست. بلکه سعی کردهاست با صرف دقتی که اندکی از حد متعارف بیشتر است یک ده دورافتاده را با تمام مشخصات آن ببیند و از آنچه دیدهاست مجموعهٔ مختصری فراهم بیاورد، حاوی تکاپوی زندگی روزمرهٔ مردم آن ده و نشان بدهد که موضوع هرچه خلاصهتر و حقیرتر باشد مجال دقت و تحقیق گشادهتر خواهد بود.
شاید گمان برده شود که آنچه در این مجموعه آمدهاست بر آنچه در دیگر دهات ایران میگذرد امتیازی دارد و مثلا بهمین علت جلب نظر نویسنده را کردهاست. البته چنین گمانی بخطا است. «اورازان» ده مورد بحث این مختصر – دهی است مثل هزاران ده دیگر ایران که زمینش را با خیش شخم میزنند و بر سر تقسیم آبش همیشه دعوا برپاست و مردمش بندرت حمام دارند و چاییشان را با کشمش و خرما میخورند. و اگر نویسندهٔ این سطور آنرا برگزیده بعلت علایقی بودهاست که بآنجا داشته. «اورازان» مولد اجداد او بودهاست و از نظر وابستگیهای مادی و معنوی بخصوصی که در این گونه موارد انگیزهٔ رفت و آمدهای از ده بشهر و از شهر بده میشود، تاکنون پنجشش باری اتفاق سفری بآن ناحیه برای او دست دادهاست که آخرین آنها در تابستان ۱۳۲۶ بوده. مجموع مدت اقامت نویسنده در آنجا ضمن این مسافرتهای موسمی و متناوب به بیش از یکسال رسیده و تهیهٔ این یادداشتها مشغولیت ایام اقامت او در آنجا بودهاست. و اکنون که ترتیبی