بابات رفته زن بگیره
ننت از غصه میمیره
لالالالا میمهپاره
پلنگ سرکوه چه میناله
ج – دو بازی بچگانه
دمداری – در حدود پانزده تا از دخترها (بازی تنها دختران است) دنبال هم ردیف میشوند و پشت هم را میگیرند. جلویی آنها جلودار است و جوابگو.غیر از این عده یکنفر گرگ میشود و مثلا بسراغ گله میآید در حالیکه میگوید «گرگم و گله میبرم» و جلودار از عدهٔ خود حفاظت میکند که «چوپانان نمیگذارند» البته دست آخر گرگ فایق میشود و یکی یکی عده را میگیرد و از صف جدا میکند و بگوشهای میبرد و مینشاند. وقتی همه بآن گوشه برده شدند دست یکدیگر را میگیرند و باز یکیشان پیش میافتد. پرسان پرسان که «راه مازندران کجاست؟» دیگری جواب میدهد «از اینجاست» بعد همه با هم میگویند «سلقم – سلقم – سلقم – solqom» و بعد هرکدام سر جای خود چرخی میزنند و دوباره دست یکدیگر را که گرفتند این سر و آن سر صف را میکشند و زورآزمایی میکنند. هرکدام از بازیکنان که دستش رها شد باختهاست وباید درکونی (کین تلق) بدهد.
خرپشت خرواز – مثلا بازی کنان ده نفرند (بازی هم پسرانهاست