برگه:Owrazan - Jalal Ale Ahmad.pdf/۷۸

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

خدا کرده نصیب من

ورونده‌هاش[۱] نقره داره

اشکم پیچش قلمکاره

لالالالا حبیب من

خدا کرده نصیب من

دختر دارم سه و چاهار

گت ترینش منی یادگار

کیچیکینش منی به‌بدار[۲]

لالالالا حبیب من

خدا کرده نصیب من

۲

لالالالا گل قالی

بابات رفته جایش خالی

لالالالا گل گندم

ترا گهواره می‌بندم

لالالالا گل فندق

ننت رفته سر صندوق

لالالالا گل خوینه

گدا آمد در خونه

لالالالا گل زیره

  1. بربندهایش varvandé _ hásh
  2. کوچکترینشان را برای من زنده بدار.
۷۸