این برگ همسنجی شدهاست.
میکشند و دستهای هم بآن میگذارند. xiva
دار – زمینی که دارند شخمش میکنند. بهمین ضبط بعمنی درخت. dár
درزن – سوزن. drzon
درشیین – دررفتن. darshian
دروش – درفش. darowsh
دخاله – شانهٔ دودندانه (ابزار باد داnن خرمن). doxála
دشانیین – تکان دادن. doshánian
دفدین – چوب هموار کنندهٔ عرض کرباس. (از ابزار جولاهگی) dafdin
دل – وسط. میان. dol
دم بستن – بستن. dembastan
دمیجار – دیم زار. damijár
دمرقول – داس سنگین دسته آهنی. damarqul
دم سرگردانی – عقرب، کژدم. domsargardàni
دو – دوغ du
دوال – زه باریکی که تخت گیوه را با آن میکشند. duál
دون – گل برای اندود کردن. dun
دیزندان – سه پایهٔ روی تنور. dizendán
دیم – صورت. رو. dim
دینج – آرام، بیسروصدا. dinj
رانی – ران پوش قاطر. ráni
۶۶