این برگ همسنجی شدهاست.
او – پوجار. اما در مورد بقیهٔ حروف و صداها احتیاجی بقرارداد مخصوص نیست.
* * *
آبا – جد. ábbá
آبست – آبستن. ábset
آردگی – فضای دور سنگ آسیاب که آرد در آن جمع میشود. árdogi
اچین واچان – این چنین و آن چنان. eccin – accán
اراداس – اره داس. ardás
ارس – آرنج. arés
اریان – در آسیاب محفظهای است که حبوبات را در آن میریزند تا از سوراخ پایین آن کم کم از راه ناوک بوسط چرخ آسیاب بریزد. aryán
اسپرک – جا پای چوبی که پایین دسته بیل میگذارند. esparak
اسبج – شپش. osboj
اسبی – سفید. esbi
استون – ستون. ostun
استه – استخوان. aste
اسکول – غار. oskul
اشکم (بضم یا کسر همزه – یا خیک) – شکم. o–eshkom
اشکمبه – شکمبه. eshkamba
اشناقک – سوت (با دهن) oshnáqok
افتو – آفتاب (افتوه – آفتابه) aftow
۶۰