برگه:Owrazan - Jalal Ale Ahmad.pdf/۶۰

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

او – پوجار. اما در مورد بقیهٔ حروف و صداها احتیاجی بقرارداد مخصوص نیست.

* * *

آبا – جد. ábbá

آبست – آبستن. ábset

آردگی – فضای دور سنگ آسیاب که آرد در آن جمع میشود. árdogi

اچین واچان – این چنین و آن چنان. eccin – accán

اراداس – اره داس. ardás

ارس – آرنج. arés

اریان – در آسیاب محفظه‌ای است که حبوبات را در آن میریزند تا از سوراخ پایین آن کم کم از راه ناوک بوسط چرخ آسیاب بریزد. aryán

اسپرک – جا پای چوبی که پایین دسته بیل میگذارند. esparak

اسبج – شپش. osboj

اسبی – سفید. esbi

استون – ستون. ostun

استه – استخوان. aste

اسکول – غار. oskul

اشکم (بضم یا کسر همزه – یا خیک) – شکم. o–eshkom

اشکمبه – شکمبه. eshkamba

اشناقک – سوت (با دهن) oshnáqok

افتو – آفتاب (افتوه – آفتابه) aftow

۶۰