مزروعی ده به ۴۸ چارک تقسیم شدهاست. بزرگترین مالک ده بیش از یک چارک ملک ندارد. خرده مالکند. با مالکیتی که تعلق خاطر ایجاد نمیکند. کسانی از اهالی که بشهر رفتهاند و یا کوچ کردهاند چون نمی توانستهاند املاک خود را بفروشند ناچار بیکی از بستگان خود در ده اجارهاش دادهاند. بیش از ۸ چارک از املاک ده باین صورت در اجاره است. زمین بیش از قدرت کشت اهالی است و باین علت بیکاره مانده است. زمین مناسبی هم نیست. کوهپایهاست. کار چارپا نیز اجازهٔ رسیدگی بیشتری را بمزارع نمیدهد. ناچار اغلب زمینها را بنوبت میکارند. هر قطعه زمینی را دوسال یا سه سال یکبار. اجارهای که از زمینهای اجاری گرفته میشود «سه کوت» است. فقط آب و ملک از موجر است و کار و تخم و گاو از مستأجر. اما اگر موجر در تخم و گاو نیز شریک باشد نصفا نصف سهم میبرد. اما املاک از هرکسی باشد منافع علف چینی آن مال رعیت است. یعنی کسیکه در آن کشت کرده. و هرچه کاه پس از خرمن بدست بیاید از آن «ورزو» (گاو نری) است که شخم کرده ناچار بکسی میرسد که ورزو از اوست.

در موقع تقسیم عواید اشتراکی ده از قبیل باج چرای مراتع اطراف ده (که در سال ۱۳۲۴ مثلا به دویست تومان رسید) مبنای عمل مقدار چارک ملکی است که هر کس دارد. کدخدا ناظر تقسیم این عواید است.
هر یک از مردان سالی یک تومان برای سر تراشی به سلمانی ده میدهند که کیفی دارد و هفتهای یکبار بتمام خانهها سر میزند و سیار است. و هر