میبافند و در زمستان ارسیهایی است که از شهر میآورند. بچههای بزرگتر اگر پسر باشند مثل پدرها و اگر دختر باشند مثل مادرها لباس میپوشند و کودکان خرد قاعدهای برای لباس پوشیدن ندارند. هرچه بدست پدر و مادر رسید تنشان میکنند. در مجالس سوگ و سرور تنها تغییری که در لباس زنها دیده میشود چادرنمازهایی است که تکوتوک بچشم میخورد. وگرنه فقط لباس شسته یا نو میپوشند.
فقط زنهای جوان هستند که گاهی دستی بصورت خود میبرند یعنی دور چشمهای خود را سیاهی میمالند. هستهٔ یک گیاه کوهی را میسوزانند و سوختهاش را با روغن آمیخته میکنند و بچشم میمالند. غیر از این بزک اسباب دیگری ندارند. مگر در مورد عروس که سرخاب و سفیدابی هم بکار میبرند. شرکت مستقیم زنها در کار روزانه اجازهٔ تفننی بیشتر از این را نمیدهد. اهالی اصطلاحی دارند که در مورد کارهای سخت زنها بسیار گویا است: «مردکانی خدا زنکانند». تنها کارهای خانه نیست که بعهدهٔ زنها است. موقع درو و خرمنکوبی و علفچینی، در صیفیکاری و هر کار دیگری با مردها دوش بدوشند.