برگه:Owrazan - Jalal Ale Ahmad.pdf/۴۰

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

میزنند و میخورند. بعضی وقت‌ها قرمه هم بآن میزنند. چغندر را با برگ و درسته توی دیگ میریزند و میپزند. چغندرهای ریزی دارند. دو سه نوع غذا هم با شیر درست می‌کنند: «گوره‌ماست» یکی از آنها است. کاسه‌های چوبی مخصوصی دارند که از مازندران میآورند و بآن «کچول» میگویند. شیر را در آن میدوشند و کمی ماست بآن میزنند و میخورند. «شیرپت» یکنوع دیگر از این غذاست که فقط شیر است ولی تشریفات مخصوصی دارد. شیر را در همان کچول میدوشند و تکه‌سنگ‌هایی را که در آتش گون داغ کرده‌اند توی آن میریزند که شیر از حرارتشان بجوش میآید، بعد آنرا با نان میخورند. خودشان عقیده دارند که زهراب شیر را میگیرد. این دو غذا بیشتر خوراک چوپانهایی است که همراه گله بکوه میروند. شیر حاضر، گون هم حاضر و در انبانشان نان و ماست و پنیر هم حاضر دارند.

پلو هم میخورند. اغلب بجای برنج، ارزن را پلو میکنند. ارزن پوست‌کنده را با آب تنها میپزند و بآن ماست و شیر میزنند. کمی نرم میشود و آنرا «شیرگوروس» میگویند. «کاچی» نوع دیگری از پلوهای آنها است که بلغور نرم در آب پخته است با ماست یا آغز. مثل تهرانی‌ها هم پلو میخورند. برنج پخته با خورش که اغلب قیمه یا فسنجان است. و پیداست که این خوراک اغنیاست. «دمک» هم میپزند (به فتح دال و کسر میم). برنج و بلغور و ارزن را با کمی شورک در تنور میپزند دمی مانندی درست میکنند. حلیم هم میپزند. زمستانها. و با قرمه. و تابستانها اگر اجباراً گوشت فراوانی بهمان صورت که گذشت در خانه بهم رسیده باشد. درست مثل حلیمی که در تهران میپزند. «زیله» را بصورت دیگر هم تهیه میکنند و

۳۸