برگه:Owrazan - Jalal Ale Ahmad.pdf/۳۳

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

مراسم عزا را آبرومند برگزار کند. ناچار همهٔ اهالی در عزا شرکت کردند. هرکس چیزی گذاشت. بیست‌وچهار من (۱۸۰ کیلوگرم – هر منی ۷/۵ کیلو است.) گندم و چهار گوسفند فراهم شد و توتون و تنباکو و قهوهٔ مجلس را نیز دکاندار ده بعهده گرفت. از روز ورود سیدجعفر در خانه‌اش قرآن‌خوانی بر پا شد. در تمام ساعات روز غیر از موقع شام و ناهار که اهالی بخانه‌های خود میرفتند مجلس دایر بود. در طول این مدت زنها نیز در مجلس دیگری در همسایگی جمع میشدند و زمزمه و نوحه‌سرایی میکردند. البته اینجا دیگر از قرائت قرآن خبری نبود. شرکت در مجلس عزا در سه روز اول اختیاری بود ولی روز سوم از یکی دو ساعت قبل از ظهر تمام اهالی از زن و مرد و بچه هر کدام در مجلس جداگانه‌ای حاضر شده بودند و سر ظهر در مجلس مردها قاری «الرحمن» خواند. و در جواب هر «فبای آلاء ربکما تکذبان» قاری، یک بار همه با هم «لابشیء» گفتند. بعد آخوندی را که از گیلیرد دعوت کرده بودند بمنبر فرستادند که پس از خطبهٔ مرسوم، خطاب باهالی این‌طور اظهار ارادت کرد: «والسلام علیکم ایها الحاضرون الجالسون فی هذا العزا...» و تمام حضار با هم جوابش دادند که «والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته» و بعد خطیب در مناقب مرده و صاحب‌عزا مطالبی گفت و گریزی هم در آخر کار زد و بعد ناهار دادند. برای هر کس در کاسهٔ جداگانه‌ای آبگوشت با نان. در آن روز تمام اهل ده در مجالس جداگانه جمع بودند. در مجلس بچه‌ها درست مثل مکتب‌خانه مردی چوب بدست در میان ایستاده بود و مواظبت میکرد که کسی بسهم دیگری دست‌درازی نکند. مردها و زنها گیوه‌هاشان را دم مجلس کنده بودند و تو رفته بودند اما بچه‌ها هر کدام کفش‌های خودشان را با خودشان داشتند و زیر پا گذاشته

۳۱