ملکمِ اصول مذهب دیوانیان
در اصول مذهب دیوانیان با ملکم پردهدر و گستاخ، که تیغ آختهٔ انتقادش بیباکانه بر فرق سر هیات حاکمه دستگاه استبداد سیاه قَجَر فرود میآید، رو به روئیم.
او از ماهیت حقیقی نظام مستبد شاهنشاهی که هنری جز «فقیرتر و ذلیلتر و خرابتر» کردن ایران از «هر نقطهٔ روی زمین» ندارد، سخن میگوید.
از خصلت ذاتی آن نظام که برکشیدن نالایقان که «دشمن معرفت و مروج سنتهای قرمساقی»اند به «مناصب» عالی برای «حراج» کل حقوق ملت به «هر قسم شقاوت»، پرده برمیدارد. از فضایل آن نظام، یعنی از «بدنام و منکوب» کردن «آنچه آدم آبرومند و صاحب شعور» و غارت و ایلغار «هر بدبختیکه یکپارچه ملک یا جزئی اعتباری داشته باشد» و «از هیچ فضاحی در خارجه، و از هیچ رسوائی داخله ابداً باکی نداشته باشد» سخن میگوید.
ملکمِ اصول مذهب دیوانیان، که ملکمی آشتیناپذیر و ستیهنده است، به درستی به افشای نظامی میپردازد که «جمیع سفاهتها و شقاوتها»، را در «منتهای رذالت» داراست.