پرش به محتوا

برگه:Neyrangestaan.pdf/۶۷

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

مرگ

 

شب جمعه مرده ها آزادند و میآیند بالای بام خانه شان، بنا بر این نباید از آنها غیبت کرد و باید بدعای خیر آنها را یاد کرد[۱].

هر کسی یک ستاره روی آسمان دارد وقتیکه میمیرد ستاره اش میافتد.

هر گاه در خواب مرده ای را ببینند باید شست پای او را گرفت تا از آندنیا حکایت بکند.

کسیکه شب بد خواب بشود و تا صبح بیدار بماند نشان اینست که یکی از مرده هایش را شکنجه میکنند.


  1. «۱» اندر دین گوید که هربار که روزگار پدر و مادر و فرزندان یا خویشاوندان باشد روان ایشان بیاید بر سرای بایسند و گوش میدارند که آفرینگان ایشان گویند «۲» هر گاه که میزد و آفرینگان بینند آسانی، راحت و شادی وخرمی برایشان میرسد «۳» و هر گاه که نکنند تا نماز شام گوش میدارند «۴» و چون نماز شام باشد و نکنند تا نیم شب امید میدارند «۵» و چون میزد و آفرینگان نکنند ایشان نومید بگردند و گویند ای دادار (اورمزد) وه افزونی ایشان نمیدانند که از آن جهان بمی باید آمدن هم چون ما مینو را یشت بردن برایشان (را) نیز بر درون و میزد آفرینگان دیگر کسان حاجت باشد نه آنکه ما را بدیشان حاجتی هست لیکن چون میزد ما نکنند، آفرینگان ما نگویند نیز بدان بلا که بدیشان خواهد رسیدن باز نتوانیم داشت «۶» این بگویند باز جایگاه خویش شوند.» بندهش ص۱۶۱.
    همچنین رجوع شود به صد در نثر در ۱۳ ص۱۲ در ۲۸ ص۳۷ بندهش ص۱۲۴.