خوب باشد بخصوص کماج، سمنو، نمکدان، چراغ روغنی و یا شمع در آن لازم است.
آن پیرزن بتنهائی سر سفره مینشیند و از دختر شاه پریان خواهش میکند تا ناخوش شفا بیابد و یا مراد آنکس برآورده شود و پس از انجام آداب مخصوصی هرگاه گربه یا کبوتر سیاه سر سفره بیایند برآمدن حاجت حتمی است چه ممکن است دختر شاه پریان بآن شکل دربیاید و یا اینکه دختر شاه پریان چیزی از سر سفره میخورد و انگشتش را در نمک میزند و گرنه باید این کار تجدید بشود.
آجیل مشکلگشا - برای بر آمدن حاجتها و دفع بلاها ماهی یکبار تا هفت مرتبه آجیل مشکلگشا باید گرفت و قصهاش را هم نقل کرد، ماه اول باید روز جمعه صد دینار ببندند گوشه دستمال و بدهند به آجیلفروش بدون اینکه چیزی بگویند آجیل فروش خودش میفهمد و آجیل را میدهد. آجیل مشکلگشا هفت است: خرما، پسته، فندق، مغزبادام، نخودچی، کشمش، توتخشکه، که باید میان هفتنفر تقسیم کرد.
قصه آجیل مشکل گشا:
«جونم برایتان بگوید، آقام که شما باشید. . یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود. یک خار کنی بود این بیچاره خیلی پریشان بود و هیچی نداشت. یکروز رفت صحرا خار بکند یک سواری دید، سوار گفت: این اسب مرا نگهدار من بروم بیرون و بیایم وقتی که برگشت یک مشت ریگی از ریگهای بیابان