برگه:Neyrangestaan.pdf/۳۴

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

۳۵
زن آبستن

فرمودندی تا پیرایه بر خویشتن کردی، گفتندی چون چنین کنی فرزند دلاور آید و تمام صورت و نیکو روی و خردمند و شیرین بود در دل مردمان، و چون پسر زادی درستی زر و سیم بر گهواره او بجنبیدی، گفتندی که خدای مردمان این هر دو اند.[۱]»

قفل کردن شکم - زن آبستن که لک ببیند یا خطری متوجه او بشود بکمرش نخ بسته سر آنرا قفل میزنند بعد یاسین میخوانند و هفت مبین آنرا بآن قفل فوت می کنند و آن را می بندند و سر نه ماه آنرا باز میکنند.

اگر زن آبستن زیاد درد بکشد برکت (سفره) بدل او به بندند دردش آرام میگیرد. و یا ماما از بیرون ببچه خطاب میکند. «بیا بیرون، زود باش، آب گرم برای شستشویت درست کرده‌ایم، رخت نو برایت دوخته‌ایم چرا معطل میکنی؟» یا چادر سیاه زن زائو را گرو گذاشته خرما میخرند و خیر میکنند - پنجه مریم در آب میاندازند، اذان میگویند، و یا شوهرش در دامان لباس خود آب ریخته باو مینوشانند. و بعد از آنکه فارغ شد تا چند روز اورا سفیداب میمالند و خال ابرو میگذارند.

زنی که بچه‌اش مرده باشد نباید داخل اطاق زائو بشود.

آل - بشکل زنی است که دستها و پاهای استخوانی لاغر


  1. نوروز نامه ص ۲۵.