فکر و عقیدهای نمیباشند ولی در موضوع خرافات خونسردی خودرا از دست میدهند و این از آنجا ناشی میشود که زن عوام این افکار را بگوش بچه خوانده است و بعد از آنکه بزرگ میشود هر گونه فکر و عقیدهای را میتواند بسنجد، قبول و یا رد بکند مگر خرافات را چون از بچگی باو تلقین شده و هیچ موقع نتوانسته آنرا امتحان بکند ازین جهت تأثیر خودش را همیشه نگهمیدارد و پیوسته قویتر میشود. و در مقابل اعتراضی که میشود میگوید «النفوس کالنصوص.»
تیلر از کتاب مفصل خودش اینطور نتیجه میگیرد: «... ولی معرفت طبقات امم وظیفه دیگری را بعهده دارد که بسیار مهم و دشوار میباشد و آن عبارتست از اینکه میبایستی آنچه را که تمدنهای پست و خشن قدیم در جامعه ما بصورت خرافات اسفآور باقی گذاشته است پرده از رویش بردارد و آنها را یکسره نابود و ریشه کن بنماید. اینکار اگر چه چندان گوارا نیست ولی برای آسایش و آرامش جامعه بشر لازم و واجب است و باین طرز علم تمدن همانطوریکه برای پیشرفت جامعه جداً کوشیده و کمک میکند برای از هم گسیختن و شکستن زنجیرهائی که او را مقید کرده نیز باید اقدام بکند و بخصوص این علم برای پیشوایانی است که بجهت اصلاح و تجدد جامعه کمر مجاهدت برمیان میبندند.»[۱]
- ↑ E. Tylor. Civilitation Primitive. II. q: 681