بچه که بالا پائین بشود (شکمروش پیدا کند و قی بکند) عود و سلیم نر و ماده را بهم می بندند و روی بام سوت میکنند.
هر کس مهرهٔ مار همراه داشته باشد نباید بالای سر بچه چلگی برود زیرا که بیوقتی میشود[۱].
بچه که چیز از پدر و مادرش بدزدد خدا خندهاش میگیرد.
دایه عام که پستان دهن بچهٔ سید بگذارد پستان او به آتش جهنم نمیسوزد.
بچهای که سر هفت ماه بدنیا بیاید در هر کاری شتاب زده است و عجله میکند[۲].
اسم بچه را که بخواهند عوض بکنند آش میپزند و دستهای را دعوت میکنند و بعد اسم او را عوض میکنند.
اگر بچهای که بدنیا میآید بدحال باشد جفت او را روی آتش میاندازند بچه بحال میآید.
دندونی ـ وقتیکه دندان بچه تاول میکند برای او برسم خیرات «دندانی» درست میکنند باین ترتیب که از بنشنها عدس، نخود، گندم پوستکنده، ماش، لوبیا قرمز و لوبیا چشم بلبلی را از هرکدام چهل دانه میشمارند و علاوه بر آن هر مقدار دیگر که بقدر وسع پزنده باشد توی دیگ میریزند و با کمی آب آنرا میجوشانند و مثل پلو دم میکنند گاهی روغن و پیاز داغ هم بهآن اضافه میکنند (همهٔ اینها را خود پدر و مادر بچه میدهند