پرش به محتوا

برگه:Neyrangestaan.pdf/۱۸۲

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

۱۸۳
افسانه‌های عامیانه

یأجوج و مأجوج در شب معراج ایمان نیاوردند ولی ساکنین جابلقا و جابلسا ایمان آوردند. سه قوم دیگر نیز که پشت جابلقا و جابلسا سکنی دارند کافر ماندند».[۱]

مطابق «سودگرنسک» کیکاوس هفت مکان ساخت[۲] یکی از طلا دو تا از نقره دو تا از پولاد و دو تا از بلور و در این دژ دیوان مازندران را حبس کرد تا باین وسیله از شرارت آنها جلوگیری بنماید. این هفت کوشک افسون شده بوده‌اند زیرا هر کس که پیر و ناتوان میشده و نزدیک بمرگ بوده هرگاه او را دور این دژها میگردانیدند دوباره نیروی نخست را بدست میآورده و جوان پانزده ساله میشده. در بوندهشن ایرانی چاپ انگلساریا ص ۲۱۰ مینویسد که مکان کیکاوس تشکیل یافته بود از یک کوشک طلائی که نشیمنگاه خودش بوده و دو خانهٔ بلورین که برای اسبهایش بوده و دو تا از پولاد که برای گله و رمه‌اش بوده است. در همانجا میگوید:

«اوش هرومزک و خانیک انوشک اگرازش تازذکی زرمان ترویند کو که زرمان مرد پذین در اندر شوذ اپرناک پانزده سالک بذان در بیرون آید و مرگی ازو بزد.» یعنی: و از آن هر چه چشیده شود و نیز (کسیکه از آن چشمه بچشد) چشمه


  1. تاریخ طبری.
  2. عدد هفت دارای خاصیت و اعتبار مخصوص است و در همهٔ افسانه ها و قصه های قدیمی به آن بر میخوریم در قصه‌ها هفت کفش آهنی وهفت عصای آهنی، هفت آسمان، هفت روز هفته، هفت رنگ، هفت گنبد بهرام، هفت‌خوان رستم، هفت‌سین، هفت دختران، هفت اختران، هفت کشور و غیره.