پرش به محتوا

برگه:Neyrangestaan.pdf/۱۷۵

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

۱۷۶
نیرنگستان

و کسانی که غول دیده‌اند از سر تا ناف بر شکل انسان و از ناف تا آخر شکل اسب و سمهای او چون سم خر و بعضی از صحابهٔ رسول گفت که غول را دیدم در سفره شام و در اخبار وراد است و مشهور است و او دیویست بر شکل زنان و در بیشه ها از آن بسیار باشد و اگر بر کسی ظفر باید با او بازی کند چنانکه گربه با موش و اگر کسی را بیند که صورت خوب دارد بر وی مفتون شود و او را زحمت دهد[۱]

دوالپا - دوال پا پیر مردی است که دم جاده نشسته گریه میکند و هر رهگذری که میرسد باو التماس کرده میگوید مرا کول بگیر از روی نهر آب رد کن. هر کس او را کول بکند یکمرتبه سه ذرع پا مثل مار از شکمش در آمده دور آنکس می‌پیچد و با دستهایش محکم او را گرفته فرمان میدهد: کار بکن بده بمن. برای اینکه از شر او آسوده بشوند باید او را مست کرد[۲].

«در کتاب عجایب البحار نقل از یعقوب بن اسحق کرده که در جزیرهٔ سگساران میرفتم درختان بسیار دیدم نزدیک رفتم در زیر آن درختها مردمی را دیدم نشسته بصورت خوب نزدیک ایشان نشستم و زبان یکدیگر نمیدانستیم یکی از ایشان دست بر گردن من نهاده تا مرا خبر بود بر گردن من نشسته بود و پایها بر من پیچیده و مرا برانگیخت و من قصد کردم او را از


  1. عجایب المخلوقات ص ۷۶.
  2. بقصه سفرهای سندباد بحری در کتاب الف لیله و لیله رجوع شود.