باران - با هر قطرهٔ باران یک فرشته همراه است ملکی در آسمان است که هزار دست دارد و هر دستی هزار هزار انگشت دارد و آن ملک مأمور شمردن چکه های باران است[۱].
آسمان غره - خدا بفرشته ها امر میکند که ابر ها را برانید و آنها تازیانه به ابر ها میزنند و ابر ها نعره میکشند و موقع آسمان غره برق که میزند همان تازیانهٔ فرشته هاست و بروایت دیگر خدا فرشته ها را شلاق میزند و آنها فریاد می کشند و بروایت دیگر فرشته ها روی ابر ارابه میگردانند.
تیر شهاب - شیطان که کونهٔ پاهایش را بهم میمالد الخناس میریزد. این الخناسها روی دوش یکدیگر سوار میشوند و میروند بآسمان هفتم به بینند چه خبر است. خدا امر میکند یکی از آنها را تیر بزنند آنوقت همه شان میریزند.
ستاره زهره - «زنی فاحشه بوده که نزد هاروت و ماروت سحر آموخته و بقوهٔ سحر و جادو بآسمان بالا رفته و در آنجا خداوند او را بصورت زهره مسخ کرده».[۲]
نور باران - شهاب ثاقب امامزادهها هستند که به دیدن یکدیگر میروند. در آنوقت هر نیتی که بکنند برآورده میشود.
ماه و خورشید - ماه مرد است و خورشید زن[۳] ماه به
- ↑ ابونواس شاعر عربی زبان ایرانی را که این عقیده را مسخره میکردهاست عرب ها تکفیر کردند چون در هنگام شراب نوشیدن ساغر خود را زیر باران نگهمیداشته و میگفته که میخواهم ملائکه بشراب من داخل شود.
- ↑ سه مکتوب یا صد خطابهٔ میرزا آقاخان کرمانی.
- ↑
در ترانهٔ عامیانه صفت خانم بخورشید داده شده.
خورشید «خانم» آفتو کن.اوسانه ص ۳ چاپ نخست