برگه:Neyrangestaan.pdf/۱۲۶

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

۱۲۷
نیرنگستان

یک وجب از سر مار و یک وجب از دم مار بزنند و میانش را پخته بخورند برای قوت کمر خوبست و زهر مار به آنکس کارگر نمیشود.

برای آنکه مار و عقرب و رتیل را دور کنند این افسون را بلند میخوانند:

  اعوذ برب السها والسهیه من شر کل عقرب و رتیلا وحیة  
  شجاً شجاً قرنیاً قرنیاً یا نوح  

و سه بار دو دست را محکم بهم میزنند و معتقدند که تا هر جا صدای دست برود مار و عقرب از آنجا نمی توانند بگذرند[۱].

یک بال مگس درد است و یکیش شفا، وقتیکه در خوراک میافتد بال شفا را بالا میگیرد باید بال شفا را نیز در آن غذا فرو ببرند و بعد غذا را بخورند ضرری نبینند[۲].

هر کس قورباغه را بکشد دستش بی‌نمک میشود یعنی هر خوبی که دربارهٔ کسی بکند از او قدردانی نمیشود.


  1.   بستم دم مار و نیش عقرب نیش و دمشان بیکدگر پیوستم  
      بر نوح نبی سلام کردم رستم شجاً قرنیاً قرنیاً قرنی  

    «خواجه عبدالله انصاری»


    ««۳» پس فریضه است سروش یشت برخواندن تا (آن) شب از همه آفتها ایمن باشد و خرفستر و مار و کژدم بر وی گزندی نتواند کردن «۴» سروش یشت بخوانند باد بدان خانه دمد شب در آن خانه از دزدان و بدان و دیوان چیزی بد نتوانند کردن «۵» سروش تا آن روز آن خانه نگاه میدارد.» صددر بند هش ص ۱۳۱.

  2. خبر: «اذا دفع الذباب فی‌الطعام فامقلوه فان فی احد جناحیه سماً و فی الآخر الشفاء و انه یقدم السم و یؤخر الشفاء.»