پرش به محتوا

برگه:Neyrangestaan.pdf/۱۰۸

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

۱۰۹
نیرنگستان

بچهٔ پسر اجاق مرد را روشن میکند.

دهن باز بی روزی نمیماند.

وصیت مبارکست (عمر را زیاد میکند).

چشمم کف پات (برای نظر نزدن).

هفت قرآن در میان.

اندر پس هر خنده دو صد گریه مهیاست.

شستم خبر دار شد.

دلم تکان خورد.

میان حلال و همسر را نباید بهم زد[۱].

عقد پسر عمو و دختر عمو در عرش بسته شده.

آب نطلبیده مراد است.

در خانه اش بسته است (آیند و روند ندارد و بعد از مرگش پسر ندارد.)

کلید در خانه اش روی بام افتاد (وارث نداشت خانه اش برچیده شد).

گوشش زنگ بزند یا صدا بکند (از غایب که حرف بزنند).

شب مرگ را کسی در خانه اش نمیخوابد.

نعل در آتش گذاشتن.

طلسمش را جهوده آورد.

(فلانی) بوی حلوا میدهد (یعنی پیر شده و مردنی است).

خاک (فلان جا) دامن گیر است.


  1. ملائکه از بوی دهن طلاق دهنده بدشان میآید.