برگه:NasimeShomal v1.pdf/۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

شاعران ظاهر ز شهر دامغان خواهد شدن
گنج‌ها پیدا ز خاک طالقان خواهد شدن
مغزهای کهنه مشتی استخوان خواهد شدن
می‌شود دنیا به کام نوجوانان ای نسیم

شاگردان بخوانند
در جهان واجب به ما علم است علم
مرد و زن را رهنما علم است علم
آنچه پیغمبر به ما واجب نمود
آشکار و برملا علم است علم
کودکان را در زمان کودکی
باعث نشو و نما علم است علم
گر گره در کار افکند چرخ
بهر ما مشکل‌گشا علم است علم
هرکه بی‌علم است انسانش مخوان
روح را نور و ضیا علم است علم
مرده از بی‌علم جاهل بهتر است
زنده معجزنما علم است علم
از برای علم عالم خلق شد
موجد ارض و سما علم است علم
احتیاج است آنکه ما را خوار کرد
رفع مایحتاج ما علم است علم

آنکه شیران را کند رو به مزاج
احتیاج است احتیاج است احتیاج

روح می‌بخشد هوای مدرسه
جان شاگردان فدای مدرسه
کودکان زیرک و باعقل و هوش
جمله عاشق بر لقای مدرسه
حق غریق رحمتش سازد که ساخت
روز اول این بنای مدرسه
کرد ما را باخبر از بحر و بر
نقشه جغرافیای مدرسه
در حساب و ضرب و تقسیم و کسور
با تناسب درس‌های مدرسه
از خطوط هندسی بالاتر است
پایه عز و علای مدرسه
حوضه تفریح و گردشگاه ما
هست صحن دلگشای مدرسه
بهتر از سنطور و تار و بربط است
نغمه درس و نوای مدرسه